معنی فارسی icu
B1واحد مراقبتهای ویژه، قسمتی از بیمارستان که برای درمان بیماران بحرانی و نیازمند مراقبتهای خاص طراحی شده است.
A specialized department in hospitals for patients requiring intensive treatment.
- NOUN
example
معنی(example):
بیمار به ICU منتقل شد تا تحت نظارت دقیق باشد.
مثال:
The patient was moved to the ICU for close monitoring.
معنی(example):
ICU مخفف واحد مراقبتهای ویژه است که در آن بیماران بحرانی درمان میشوند.
مثال:
ICU stands for Intensive Care Unit, where critical patients are treated.
معنی فارسی کلمه icu
:
واحد مراقبتهای ویژه، قسمتی از بیمارستان که برای درمان بیماران بحرانی و نیازمند مراقبتهای خاص طراحی شده است.