معنی فارسی icy pole

B1

پایه‌ای که یخ‌زده است.

A pole that is covered in ice, making it slippery and cold.

noun
معنی(noun):

Ice lolly; popsicle

example
معنی(example):

پایه یخی خیلی سرد است که لمس شود.

مثال:

The icy pole is too cold to touch.

معنی(example):

او در طول زمستان روی پایه یخی لیز خورد.

مثال:

He slipped on the icy pole during winter.

معنی فارسی کلمه icy pole

: معنی icy pole به فارسی

پایه‌ای که یخ‌زده است.