معنی فارسی id'd
B1id'd به معنی این است که یک چیز با شناسه خاصی تعیین شده است.
Past tense of 'id', indicating that something has been given an identifier.
- VERB
example
معنی(example):
مدارک به درستی id'd شده بودند.
مثال:
The document was id'd properly.
معنی(example):
اطمینان حاصل کنید که هر پروندهای در سیستم id'd شده است.
مثال:
Make sure every file is id'd in the system.
معنی فارسی کلمه id'd
:id'd به معنی این است که یک چیز با شناسه خاصی تعیین شده است.