معنی فارسی idiomaticalness
B1ویژگی یا حالت اصطلاحی بودن، به معنای ادغام عبارات و ساختارهای خاص زبان.
The quality or state of being idiomatic.
- NOUN
example
معنی(example):
اصطلاحی بودن دیالوگ او را قابل درکتر کرد.
مثال:
The idiomaticalness of her dialogue made it more relatable.
معنی(example):
اصطلاحی بودن متن به معنای آن عمق میبخشد.
مثال:
The idiomaticalness of the text adds depth to its meaning.
معنی فارسی کلمه idiomaticalness
:
ویژگی یا حالت اصطلاحی بودن، به معنای ادغام عبارات و ساختارهای خاص زبان.