معنی فارسی idleful

B1

حالت و شرایطی که در آن فرد بی‌درنگ و بدون فعالیت مشغول است.

Characterized by a lack of activity or work.

example
معنی(example):

یک روز بی‌کار می‌تواند بعد از یک هفته شلوغ تازه‌کننده باشد.

مثال:

An idleful day can be refreshing after a busy week.

معنی(example):

او از لحظات بی‌کاری در ساحل لذت برد.

مثال:

She enjoyed the idleful moments on the beach.

معنی فارسی کلمه idleful

: معنی idleful به فارسی

حالت و شرایطی که در آن فرد بی‌درنگ و بدون فعالیت مشغول است.