معنی فارسی idolatrousness

B1

کیفیت یا حالت بت‌پرستی، به ویژه در مورد پرستش بی‌دلیل.

The quality of being idolatrous; excessive devotion to idols.

example
معنی(example):

بت‌پرستی در جامعه مشهود بود.

مثال:

The idolatrousness in the society was evident.

معنی(example):

بت‌پرستی او موضوع گفتگو بود.

مثال:

His idolatrousness was a topic of discussion.

معنی فارسی کلمه idolatrousness

: معنی idolatrousness به فارسی

کیفیت یا حالت بت‌پرستی، به ویژه در مورد پرستش بی‌دلیل.