معنی فارسی idoneity

B1

شایستگی، میزان قابلیت یا تناسب شخص برای انجام یک کار مشخص.

The quality of being suitable or appropriate.

example
معنی(example):

شایستگی او در مهارت‌ها در اجرایش مشهود بود.

مثال:

The idoneity of her skills was evident in her performance.

معنی(example):

شایستگی در تعیین صلاحیت برای این نقش کلیدی است.

مثال:

Idoneity is key in determining eligibility for the role.

معنی فارسی کلمه idoneity

: معنی idoneity به فارسی

شایستگی، میزان قابلیت یا تناسب شخص برای انجام یک کار مشخص.