معنی فارسی ignescence

C2

وضعیتی که در آن چیزی در حال سوختن یا گرما دادن است.

The state of being ignited or burning.

example
معنی(example):

ایگنسنس چوب نشان می‌دهد که در حال سوختن است.

مثال:

The ignescence of the wood indicated that it was burning.

معنی(example):

ایگنسنس را می‌توان در طول فرآیند احتراق مشاهده کرد.

مثال:

Ignescence can be observed during the process of combustion.

معنی فارسی کلمه ignescence

: معنی ignescence به فارسی

وضعیتی که در آن چیزی در حال سوختن یا گرما دادن است.