معنی فارسی igniferousness

B2

وضعیت یا ویژگی داشتن خاصیت آتش‌زا.

The quality of being igniferous, or producing fire.

example
معنی(example):

آتش‌زایی آتشفشان آن را به یک مکان گردشگری محبوب تبدیل کرد.

مثال:

The igniferousness of the volcano made it a popular tourist spot.

معنی(example):

دانشمندان آتش‌زایی برخی مواد معدنی را بررسی کردند.

مثال:

Scientists studied the igniferousness of certain minerals.

معنی فارسی کلمه igniferousness

: معنی igniferousness به فارسی

وضعیت یا ویژگی داشتن خاصیت آتش‌زا.