معنی فارسی ignifluous
B1به معنای تولید یا صدای آتش، معمولاً در اشاره به صداهایی که از آتش تولید میشوند.
Relating to or characterized by the sound produced by fire.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
صدای احتراق آتش در شب به وضوح شنیده میشد.
مثال:
The ignifluous sounds of the fire crackled in the night.
معنی(example):
در فضای گرمازا احساس راحتی و آرامش کردیم.
مثال:
Amidst the ignifluous ambiance, we felt warmth and comfort.
معنی فارسی کلمه ignifluous
:
به معنای تولید یا صدای آتش، معمولاً در اشاره به صداهایی که از آتش تولید میشوند.