معنی فارسی igniform
B1به معنای دارای شکل یا خصوصیات آتش، معمولاً در اصطلاحات علمی و هنری به کار میرود.
Having the shape or quality of fire.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ساختار آتشین آتشفشان جالب است.
مثال:
The igniform structure of the volcano is fascinating.
معنی(example):
هنرمندان معمولاً شکلهای آتشینی را در آثار انتزاعی خود ترسیم میکنند.
مثال:
Artists often draw igniform shapes in their abstract works.
معنی فارسی کلمه igniform
:
به معنای دارای شکل یا خصوصیات آتش، معمولاً در اصطلاحات علمی و هنری به کار میرود.