معنی فارسی ignoration

B1

عمل نادیده گرفتن یا بی‌توجهی به مسائل یا اطلاعات.

The act of ignoring or disregarding something.

example
معنی(example):

نادیده‌گیری او از قوانین باعث مشکلاتی در پروژه شد.

مثال:

His ignoration of the rules caused problems in the project.

معنی(example):

نادیده‌گیری بازخوردهای مهم می‌تواند مانع رشد شخصی شود.

مثال:

Ignoration of critical feedback can hinder personal growth.

معنی فارسی کلمه ignoration

: معنی ignoration به فارسی

عمل نادیده گرفتن یا بی‌توجهی به مسائل یا اطلاعات.