معنی فارسی ill-favoured

B2

بدشانس به حالتی اطلاق می‌شود که به دلیل نقص یا حالت بد، مورد قضاوت منفی قرار می‌گیرد.

Unattractive or unfortunate in appearance.

adjective
معنی(adjective):

Unattractive or offensive to the eye; ugly

example
معنی(example):

خانه بدشانس به نظر می‌رسید که رها شده است.

مثال:

The ill-favoured house looked abandoned.

معنی(example):

ظاهر بدشانس او باعث شد که مردم خیلی سریع قضاوت کنند.

مثال:

His ill-favoured appearance made people judge him too quickly.

معنی فارسی کلمه ill-favoured

: معنی ill-favoured به فارسی

بدشانس به حالتی اطلاق می‌شود که به دلیل نقص یا حالت بد، مورد قضاوت منفی قرار می‌گیرد.