معنی فارسی illighten

B1

روشن کردن یا آگاه کردن افراد در مورد موضوع خاصی.

To enlighten or make someone aware of something.

example
معنی(example):

معلم هدفش این بود که دانش‌آموزانش را در مورد موضوع روشن کند.

مثال:

The teacher aimed to illighten her students about the subject.

معنی(example):

خواندن این کتاب شما را در مورد تاریخ روشن می‌کند.

مثال:

Reading the book will illighten you about history.

معنی فارسی کلمه illighten

: معنی illighten به فارسی

روشن کردن یا آگاه کردن افراد در مورد موضوع خاصی.