معنی فارسی illmanneredness

B2

بی‌ادبی، رفتاری که عدم ادب را نشان می‌دهد.

Lack of good manners or proper behavior.

example
معنی(example):

بی‌ادبی او در شام آشکار بود.

مثال:

His illmanneredness was apparent at the dinner.

معنی(example):

بی‌ادبی می‌تواند به مشکلات اجتماعی منجر شود.

مثال:

Illmanneredness can lead to social problems.

معنی فارسی کلمه illmanneredness

: معنی illmanneredness به فارسی

بی‌ادبی، رفتاری که عدم ادب را نشان می‌دهد.