معنی فارسی illocal
B1مربوط به موقعیت بیمکانی یا عدم وابستگی به مکان.
Relating to or characterized by the lack of a defined location.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نظریه بیمکانی پیشنهاد میکند که برای رویدادها مکانی تعیین نشده وجود دارد.
مثال:
The illocal theory suggests no set location for events.
معنی(example):
پدیدههای بیمکان دیدگاههای سنتی در مورد فضا را به چالش میکشند.
مثال:
Illocal phenomena challenge traditional views of space.
معنی فارسی کلمه illocal
:
مربوط به موقعیت بیمکانی یا عدم وابستگی به مکان.