معنی فارسی illume

B1

روشن کردن، برای اشاره به دادن نور به یک فضای تاریک.

To light up or make something bright.

verb
معنی(verb):

To throw or spread light upon; to make light or bright

example
معنی(example):

ماه شب را روشن خواهد کرد.

مثال:

The moon will illume the night sky.

معنی(example):

آنها از فانوس‌ها برای روشن کردن مسیر استفاده کردند.

مثال:

They used lanterns to illume the path.

معنی فارسی کلمه illume

: معنی illume به فارسی

روشن کردن، برای اشاره به دادن نور به یک فضای تاریک.