معنی فارسی im

B1

عبارت عامیانه برای من که در زبان محاوره‌ای به کار می‌رود.

An informal version of 'I am', often used in text or chat.

example
معنی(example):

من درباره کنسرت هیجان‌زده‌ام.

مثال:

Im excited about the concert.

معنی(example):

من مطمئنم که همه چیز خوب خواهد بود.

مثال:

Im sure everything will be fine.

معنی فارسی کلمه im

: معنی im به فارسی

عبارت عامیانه برای من که در زبان محاوره‌ای به کار می‌رود.