معنی فارسی image board
B2تابلویی برای جمعآوری و نمایش تصاویر مختلف به عنوان منبع الهام.
A board used for displaying images and ideas for inspiration.
- NOUN
example
معنی(example):
تابلوی تصاویر پر از الهام است.
مثال:
The image board is full of inspiration.
معنی(example):
او ایدههایش را روی یک تخته تصویر نمایش میدهد.
مثال:
She shows her ideas on an image board.
معنی فارسی کلمه image board
:
تابلویی برای جمعآوری و نمایش تصاویر مختلف به عنوان منبع الهام.