معنی فارسی image-conscious

B1

کسی که به ظاهر و تصاویر خود توجه زیادی دارد.

Someone who is very aware of how they are perceived based on appearance.

example
معنی(example):

او خیلی به تصویر خود اهمیت می‌دهد و همیشه عالی به نظر می‌رسد.

مثال:

She is very image-conscious and always looks perfect.

معنی(example):

مراقبت از تصویر ممکن است بر اعتماد به نفس تأثیر بگذارد.

مثال:

Being image-conscious can affect one's self-esteem.

معنی فارسی کلمه image-conscious

: معنی image-conscious به فارسی

کسی که به ظاهر و تصاویر خود توجه زیادی دارد.