معنی فارسی imaginer

B1

کسی که از تخیل خود برای تصور واقعیت‌های جدید استفاده می‌کند.

A person engaged in the act of imagining or forming ideas.

example
معنی(example):

تخیل‌کننده آینده‌ای روشن برای جامعه تصور کرد.

مثال:

The imaginer envisioned a bright future for the community.

معنی(example):

هر تخیل‌کننده دیدگاه منحصر به فردی نسبت به دنیا دارد.

مثال:

Every imaginer has a unique perspective on the world.

معنی فارسی کلمه imaginer

: معنی imaginer به فارسی

کسی که از تخیل خود برای تصور واقعیت‌های جدید استفاده می‌کند.