معنی فارسی imbathe

B1

خوابیدن یا آرامش در یک مکان خاص، به ویژه در نور خورشید.

To lie or relax in a certain environment, especially in sunlight.

example
معنی(example):

من در آخرهفته‌ها دوست دارم در آفتاب بخوابم.

مثال:

I like to imbathe in the sun on weekends.

معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند در کنار استخر برای استراحت خود بخوابند.

مثال:

They chose to imbathe by the pool for their relaxation.

معنی فارسی کلمه imbathe

: معنی imbathe به فارسی

خوابیدن یا آرامش در یک مکان خاص، به ویژه در نور خورشید.