معنی فارسی imbrowning

B1

قهوه‌ای شدن، فرآیند تبدیل رنگ یک ماده به قهوه‌ای، معمولاً به علت حرارت یا اکسیداسیون.

The process of turning something brown, often due to cooking or exposure to air.

example
معنی(example):

قهوه‌ای شدن میوه به آن ظاهری روستایی می‌دهد.

مثال:

The imbrrowing of the fruit gives it a rustic look.

معنی(example):

آنها در کلاس هنرهای آشپزی در مورد فرایند قهوه‌ای کردن صحبت کردند.

مثال:

They discussed the imbrrowning process in culinary arts class.

معنی فارسی کلمه imbrowning

: معنی imbrowning به فارسی

قهوه‌ای شدن، فرآیند تبدیل رنگ یک ماده به قهوه‌ای، معمولاً به علت حرارت یا اکسیداسیون.