معنی فارسی imbrue
C2نابود کردن، به معنای آغشته کردن یا دوشادوش شدن با چیزی به ویژه در زمینهای خاص است.
To stain or soak, especially with blood or color; to involve oneself deeply.
- verb
verb
معنی(verb):
To stain (in, with, blood, slaughter, etc.).
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند دستان خود را در پروژه هنری رنگی کنند.
مثال:
They decided to imbrue their hands in the art project.
معنی(example):
نابود کردن به معنای عمیقاً در یک وظیفه مشغول شدن است.
مثال:
To imbrue is to involve oneself deeply in a task.
معنی فارسی کلمه imbrue
:
نابود کردن، به معنای آغشته کردن یا دوشادوش شدن با چیزی به ویژه در زمینهای خاص است.