معنی فارسی imitableness
B1قابلیت تقلید، توانایی انجام کارها به گونهای مشابه یا مانند دیگران.
The quality of being able to be imitated.
- NOUN
example
معنی(example):
قابلیت او برای تقلید به عنوان یک هنرمند، همه را تحت تأثیر قرار میدهد.
مثال:
His imitableness as a performer impresses everyone.
معنی(example):
قابلیت تقلید کودک یادگیری را آسانتر میکند.
مثال:
The child's imitableness makes learning easier.
معنی فارسی کلمه imitableness
:
قابلیت تقلید، توانایی انجام کارها به گونهای مشابه یا مانند دیگران.