معنی فارسی imitancy

B1

تقلید، حالت یا عمل تقلید کردن از دیگران.

The quality of being imitative.

example
معنی(example):

تقلید او زمانی که حرکات رقص را کپی کرد، واضح بود.

مثال:

Her imitancy was evident when she copied the dance moves.

معنی(example):

تقلید می‌تواند مهارت مفیدی در یادگیری زبان‌های جدید باشد.

مثال:

Imitancy can be a useful skill in learning new languages.

معنی فارسی کلمه imitancy

: معنی imitancy به فارسی

تقلید، حالت یا عمل تقلید کردن از دیگران.