معنی فارسی imitatee

B1

تقلیدشونده، شخصی که از او تقلید می‌شود.

One who is imitated.

example
معنی(example):

تقلیدشونده از توجهی که دریافت کرده بود، خوشحال بود.

مثال:

The imitatee was flattered by the attention.

معنی(example):

تقلیدشونده معمولاً روندهایی برای دیگران ایجاد می‌کند.

مثال:

An imitatee often sets trends for others.

معنی فارسی کلمه imitatee

: معنی imitatee به فارسی

تقلیدشونده، شخصی که از او تقلید می‌شود.