معنی فارسی immiserate

C1

به شدت فقیر یا بدبخت کردن فرد یا گروهی.

To make someone or something miserable or very poor.

verb
معنی(verb):

To impoverish or sink into misery.

example
معنی(example):

جنگ می‌تواند جمعیت محلی را بدبخت کند.

مثال:

The war could immiserate the local population.

معنی(example):

سیاست‌هایی که فقرا را بدبخت می‌کنند باید تغییر کنند.

مثال:

Policies that immiserate the poor need to be changed.

معنی فارسی کلمه immiserate

: معنی immiserate به فارسی

به شدت فقیر یا بدبخت کردن فرد یا گروهی.