معنی فارسی immiserises
B2بدبخت کردن، به سطح پائینتری از زندگی و شرایط معیشتی پایینتر کشاندن.
To make someone extremely poor or miserable.
- VERB
example
معنی(example):
سیاستهای دولت اغلب طبقات پایین را بدبخت میکند.
مثال:
The government policies often immiserises the lower classes.
معنی(example):
مالیاتهای بالا میتواند خانوادههایی را که در تلاش برای زندگی هستند بدبخت کند.
مثال:
High taxes can immiserises families struggling to get by.
معنی فارسی کلمه immiserises
:
بدبخت کردن، به سطح پائینتری از زندگی و شرایط معیشتی پایینتر کشاندن.