معنی فارسی immoralising
B1غیر اخلاقی کردن، عمل یا رفتارهایی که از نظر اخلاقی مورد قبول نیستند و میتوانند تأثیرات منفی بر دیگران داشته باشند.
The act of making something immoral or bad in terms of ethics.
- VERB
example
معنی(example):
برخی از مردم معتقدند که غیراخلاقی کردن رفتار میتواند تأثیر منفی بر جامعه بگذارد.
مثال:
Some people believe that immoralising behavior can negatively influence society.
معنی(example):
این کتاب تأثیرات غیراخلاقی کردن اعمال در فرهنگ مدرن را بحث میکند.
مثال:
The book discusses the effects of immoralising acts in modern culture.
معنی فارسی کلمه immoralising
:
غیر اخلاقی کردن، عمل یا رفتارهایی که از نظر اخلاقی مورد قبول نیستند و میتوانند تأثیرات منفی بر دیگران داشته باشند.