معنی فارسی immortalizable
B2جاودانساز، چیزی که میتوان آن را به شکلی حفظ کرد که برای همیشه زنده بماند.
Capable of being made eternal or preserved for future generations.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دستاوردهای او به قدری مهم بودند که در تاریخ قابل جاودانسازی شدند.
مثال:
Her achievements were so significant that they became immortalizable in history.
معنی(example):
کار هنرمند به دلیل تأثیر عمیقش قابل جاودانسازی شناخته شد.
مثال:
The artist's work was deemed immortalizable due to its profound impact.
معنی فارسی کلمه immortalizable
:
جاودانساز، چیزی که میتوان آن را به شکلی حفظ کرد که برای همیشه زنده بماند.