معنی فارسی immundicity
B2وضعیتی که به ناپاکی یا آلودگی اشاره دارد.
The quality or state of being impure or unclean.
- NOUN
example
معنی(example):
تحقیق بر روی آلودگی آب و تأثیر آن متمرکز بود.
مثال:
The study focused on the immundicity of the water supply.
معنی(example):
پرداختن به آلودگی برای سلامت عمومی حیاتی است.
مثال:
Addressing immundicity is crucial for public health.
معنی فارسی کلمه immundicity
:
وضعیتی که به ناپاکی یا آلودگی اشاره دارد.