معنی فارسی impactment

B1

تاثیر به معنای اثر یا نتیجه‌ای که ناشی از یک عمل یا رویداد است.

The act of causing an effect or impact; often used in a formal context.

example
معنی(example):

تاثیر این سیاست بر تمام منطقه احساس شد.

مثال:

The impactment of the policy affected the entire region.

معنی(example):

تاثیر تکنولوژی‌های جدید در حال تغییر شکل صنایع است.

مثال:

The impactment of new technologies is reshaping industries.

معنی فارسی کلمه impactment

: معنی impactment به فارسی

تاثیر به معنای اثر یا نتیجه‌ای که ناشی از یک عمل یا رویداد است.