معنی فارسی imparadised

B2

ایمپاردیس شده به معنای در حالت خوشی و آرامش به سر بردن، اغلب به یک تجربه مثبت اشاره دارد.

Experiencing a state of bliss and contentment, often as a result of a pleasurable experience.

example
معنی(example):

تعطیلات او را برای روزها ایمپاردیس کرد.

مثال:

The vacation left him feeling imparadised for days.

معنی(example):

او بعد از بازگشت از مرخصی احساس ایمپاردیس و تجدید انرژی کرد.

مثال:

She left the retreat feeling imparadised and rejuvenated.

معنی فارسی کلمه imparadised

: معنی imparadised به فارسی

ایمپاردیس شده به معنای در حالت خوشی و آرامش به سر بردن، اغلب به یک تجربه مثبت اشاره دارد.