معنی فارسی imparl
B2مشورت کردن یا گفتگو کردن به ویژه در زمینه های رسمی.
To confer or consult, especially formally; to engage in a discussion.
- VERB
example
معنی(example):
شورای شهر تصمیم گرفت با جامعه درباره سیاست جدید مشورت کند.
مثال:
The council decided to imparl with the community about the new policy.
معنی(example):
قبل از اتخاذ هر گونه تصمیمی که بر دیگران تأثیر میگذارد، مشاوره مهم است.
مثال:
It is essential to imparl before making any decisions that affect others.
معنی فارسی کلمه imparl
:
مشورت کردن یا گفتگو کردن به ویژه در زمینه های رسمی.