معنی فارسی imparticipable

B1

غیرقابل شرکت، به معنای عدم توانایی یا امکان شرکت در یک فعالیت است.

Describing something that cannot be participated in.

example
معنی(example):

رفتار او باعث شد که در بحث غیرقابل شرکت باشد.

مثال:

His behavior made him imparticipable in the discussion.

معنی(example):

قوانین غیرمعمول باعث شد که این رویداد برای بسیاری غیرقابل شرکت شود.

مثال:

The unusual rules rendered the event imparticipable for many.

معنی فارسی کلمه imparticipable

: معنی imparticipable به فارسی

غیرقابل شرکت، به معنای عدم توانایی یا امکان شرکت در یک فعالیت است.