معنی فارسی impecunious

B1 /ˌɪm.pəˈkjuː.ni.əs/

بی‌پول، نداشتن پول یا منابع مالی، معمولاً برای توصیف وضعیت اقتصادی پایین.

Impecunious means having little or no money; impoverished.

example
معنی(example):

هنرمند بی‌پول تلاش می‌کرد تا هزینه‌های زندگی‌اش را تأمین کند.

مثال:

The impecunious artist struggled to make ends meet.

معنی(example):

آنها در محله‌ای بی‌پول زندگی می‌کردند اما خوشحال بودند.

مثال:

They lived in an impecunious neighborhood but were happy.

معنی فارسی کلمه impecunious

: معنی impecunious به فارسی

بی‌پول، نداشتن پول یا منابع مالی، معمولاً برای توصیف وضعیت اقتصادی پایین.