معنی فارسی impeller
B2پرهای که سیال را به حرکت در میآورد، معمولاً در پمپها استفاده میشود.
A component that accelerates fluid flow in pumps and engines.
- noun
noun
معنی(noun):
Something which or someone who impels, usually a part of a pump.
example
معنی(example):
پرهی محرک بخش کلیدی پمپ است.
مثال:
The impeller is a key part of the pump.
معنی(example):
بدون پرهی محرک، موتور بهطور مؤثر کار نخواهد کرد.
مثال:
Without the impeller, the motor won't work effectively.
معنی فارسی کلمه impeller
:
پرهای که سیال را به حرکت در میآورد، معمولاً در پمپها استفاده میشود.