معنی فارسی imperforation
B2اصطلاح پزشکی که به عدم وجود سوراخ یا منفذ در یک ساختار یا بافت اشاره دارد.
The condition of being without holes or openings, particularly in biological structures.
- NOUN
example
معنی(example):
وجود نقص در غشای دهان میتواند مشکلات سلامتی ایجاد کند.
مثال:
An imperforation of the membrane can cause health issues.
معنی(example):
در علم پزشکی، نقص در سوراخدار بودن غالباً نیاز به مداخله جراحی دارد.
مثال:
In medicine, imperforation often requires surgical intervention.
معنی فارسی کلمه imperforation
:
اصطلاح پزشکی که به عدم وجود سوراخ یا منفذ در یک ساختار یا بافت اشاره دارد.