معنی فارسی impersonalized

B1

غیرشخصی‌سازی شده، به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن تعاملات یا خدمات فاقد عواطف یا توجه به نیازهای فردی هستند.

Made to lack individual characteristics or personalization; impersonal.

example
معنی(example):

خدمات احساس سرد و بی‌احساسی داشت.

مثال:

The service felt impersonalized and cold.

معنی(example):

بسیاری از مردم تجربه‌های شخصی‌سازی شده را به موارد غیر شخصی ترجیح می‌دهند.

مثال:

Many people prefer personalized experiences over impersonalized ones.

معنی فارسی کلمه impersonalized

: معنی impersonalized به فارسی

غیرشخصی‌سازی شده، به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن تعاملات یا خدمات فاقد عواطف یا توجه به نیازهای فردی هستند.