معنی فارسی implicational

C1

ایمپلیکیشنی به ارتباطات و نتایج ضمنی که از یک قضیه به دست می‌آید، اشاره دارد.

Pertaining to implications; indicating the consequences or results inferred from something.

example
معنی(example):

منطق ایمپلیکیشنی یک حوزه مطالعه در فلسفه است.

مثال:

Implicational logic is a branch of study in philosophy.

معنی(example):

یافته‌های او نتایج ایمپلیکیشنی قابل توجهی داشت.

مثال:

Her findings had significant implicational results.

معنی فارسی کلمه implicational

: معنی implicational به فارسی

ایمپلیکیشنی به ارتباطات و نتایج ضمنی که از یک قضیه به دست می‌آید، اشاره دارد.