معنی فارسی impolarizable
B1غیرقابل قطبیسازی، مادهای که نمیتوان آن را به صورت قطبی درآورد.
Not able to be polarized.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این ماده غیرقابل قطبیسازی در نظر گرفته میشود.
مثال:
The substance is considered impolarizable.
معنی(example):
بعضی مواد به عنوان غیرقابل قطبیسازی طبقهبندی میشوند.
مثال:
Certain materials are classified as impolarizable.
معنی فارسی کلمه impolarizable
:
غیرقابل قطبیسازی، مادهای که نمیتوان آن را به صورت قطبی درآورد.