معنی فارسی impoliticly

B1

به معنای گفتاری که نادرست یا بی‌ادبانه است.

In a way that is unwise or not tactful.

example
معنی(example):

او به طور غیرسیاسی صحبت کرد و باعث رنجش برخی از شنوندگان شد.

مثال:

He spoke impoliticly, causing offense to some listeners.

معنی(example):

نظرات او در بحث به صورت غیرسیاسی بیان شد.

مثال:

Her comments were made impoliticly in the discussion.

معنی فارسی کلمه impoliticly

: معنی impoliticly به فارسی

به معنای گفتاری که نادرست یا بی‌ادبانه است.