معنی فارسی impopularly
B1به طور نامحبوب، معمولاً به رفتار یا بیانی اشاره دارد که مورد قبول و محبوبیت عمومی نیست.
In a way that is not popular; lacking in public approval.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور نامحبوب صحبت کرد، که برخی از دوستانش را بیگانه کرد.
مثال:
He spoke impopularly, which alienated some of his friends.
معنی(example):
فیلم به طور نامحبوبی در سینماها دریافت شد.
مثال:
The film was received impopularly in theaters.
معنی فارسی کلمه impopularly
:
به طور نامحبوب، معمولاً به رفتار یا بیانی اشاره دارد که مورد قبول و محبوبیت عمومی نیست.