معنی فارسی importably

B1

به طور قابل وارد شدن

In a manner that is suitable for being imported

example
معنی(example):

این نرم‌افزار می‌تواند به طور قابل وارد شدن به سیستم‌های مختلف وارد شود.

مثال:

This software can be imported importably into various systems.

معنی(example):

فایل داده به گونه‌ای طراحی شده بود که با نسخه‌های قدیمی به طور قابل وارد شدن سازگار باشد.

مثال:

The data file was designed to be importably compatible with older versions.

معنی فارسی کلمه importably

: معنی importably به فارسی

به طور قابل وارد شدن