معنی فارسی imposingly
B2به صورت قابل توجه و قدرتمند، به طوری که جلب توجه کند.
In a manner that is grand or commanding respect.
- ADVERB
example
معنی(example):
قلعه به طور قابل توجهی بر روی تپه قرار دارد.
مثال:
The castle stands imposingly on the hill.
معنی(example):
او به طور قابل توجهی صحبت کرد و توجه همه را جلب کرد.
مثال:
She spoke imposingly, commanding everyone's attention.
معنی فارسی کلمه imposingly
:
به صورت قابل توجه و قدرتمند، به طوری که جلب توجه کند.