معنی فارسی imposer

B1

تحمیل‌کننده، فردی که قوانینی یا شرایطی را به دیگران تحمیل می‌کند.

A person or entity that imposes something, such as rules or duties.

example
معنی(example):

مؤسسه قواعد باید درباره قوانین واضح باشد.

مثال:

The imposer of the rules must be clear about the regulations.

معنی(example):

تحمیل‌کننده با مخالفت‌های جامعه مواجه شد.

مثال:

The imposer faced opposition from the community.

معنی فارسی کلمه imposer

: معنی imposer به فارسی

تحمیل‌کننده، فردی که قوانینی یا شرایطی را به دیگران تحمیل می‌کند.