معنی فارسی impossibleness
B1غیرممکن بودن، ویژگی یا حالتی که نشاندهنده عدم امکان انجام یا دستیابی به چیزی است.
The quality or state of being impossible.
- NOUN
example
معنی(example):
غیرممکن بودن وضعیت همه را نگران کرده بود.
مثال:
The impossibleness of the situation made everyone anxious.
معنی(example):
او با قلبی سنگین با غیرممکن بودن گزینههایش مواجه شد.
مثال:
She faced the impossibleness of her choices with a heavy heart.
معنی فارسی کلمه impossibleness
:
غیرممکن بودن، ویژگی یا حالتی که نشاندهنده عدم امکان انجام یا دستیابی به چیزی است.