معنی فارسی impossibilist
B1غیرممکنباور، شخصی که معتقد است برخی از اهداف یا دستاوردها به طور کامل غیرممکن هستند.
A person who holds that certain goals or achievements are fundamentally impossible.
- NOUN
example
معنی(example):
یک غیرممکنباور معتقد است که برخی چیزها واقعاً غیرممکن هستند.
مثال:
An impossibilist believes that some things are truly impossible.
معنی(example):
غیرممکنباور به هر پیشنهادی که به نظر غیرواقعی میرسید، اعتراض کرد.
مثال:
The impossibilist argued against any proposals that seemed unrealistic.
معنی فارسی کلمه impossibilist
:
غیرممکنباور، شخصی که معتقد است برخی از اهداف یا دستاوردها به طور کامل غیرممکن هستند.