معنی فارسی imposter syndrome

C1

حالت روانی که در آن فرد با وجود موفقیت‌ها، احساس می‌کند که شایسته نیست و ممکن است فاش شود.

A phenomenon where individuals feel like frauds despite evident success.

example
معنی(example):

بعد از سال‌ها احساس ناچیز بودن، او به سندرم جعاله مبتلا تشخیص داده شد.

مثال:

She was diagnosed with imposter syndrome after years of feeling unworthy.

معنی(example):

سندرم جعاله می‌تواند مانع از رشد شخصی و حرفه‌ای شود.

مثال:

Imposter syndrome can hinder personal and professional growth.

معنی فارسی کلمه imposter syndrome

: معنی imposter syndrome به فارسی

حالت روانی که در آن فرد با وجود موفقیت‌ها، احساس می‌کند که شایسته نیست و ممکن است فاش شود.